جوان آنلاین: یکی از مهمترین محورهای محتوایی در آثار سینمایی- تلویزیونی دهه ۹۰ را میتوان مسئله «منافقین» دانست.
این سازمان تروریستی که بخشی سیاه از تاریخ معاصر کشورمان را ساخته است، در سالهای اخیر سوژه بسیاری از فیلمسازان بوده تا قصه تلخ این گروه و قربانیانش را برای مردم روایت کنند. از سریالهای خاطرهانگیزی مثل «ارمغان تاریکی» و «پروانه» تا فیلمهای سینمایی مهمی مثل «امکان مینا» و «سیانور» میتوان رد این محور محتوایی را در سینمای ایران دنبال کرد. موج پررنگ پرداختن به منافقین در سالهای اخیر، اما با درخشش «ماجرای نیمروز» به اوج خود رسید و بعد در بسیاری از آثار سینمایی کشور تکرار شد.
این روزها هم اکران دو فیلم سینمایی با همین پیرنگ مضمونی، توجه اهالی سینما را به خود جلب کرده است؛ یکی «سرهنگ ثریا» اولین اثر سینمایی خانم لیلی عاج و دیگری «ضد» دومین فیلم سینمایی امیرعباس ربیعی که یک داستان ملتهب عاشقانه را برای مخاطبش روایت میکند و این روزها یکی از مهمترین فیلمهای روی پرده است.
نام امیرعباس ربیعی نخستین بار در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر شنیده شد. او که برای اولین بار وارد این جشنواره میشد، آن سال «لباس شخصی» را روی پرده آورد؛ فیلمی ملتهب که ماجرای نفوذ شوروی در بالاترین سطوح ارتش ایران در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب را روایت میکرد. «لباس شخصی» با وجود گذشت چهار سال از حضور در جشنواره، هنوز روی پرده سینماها نیامده است، اما امیرعباس ربیعی در همین مدت، دومین فیلم خود را ساخت و به چهلمین جشنواره فیلم فجر رساند، فیلمش از این جشنواره دو سیمرغ گرفت و حالا آن را به اکران عمومی رسانده است.
«ضد» که از ۱۵ آذر روی پرده رفته، یک داستان عاشقانه را روایت میکند؛ عاشقانهای در دل روزهای سخت و نفسگیر تلاطمهای سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی.
«ضد» یک ماجرای عاشقانه آمیخته به سیاست را در بازه زمانی اسفند ۵۹ تا تیر ۶۰ و در دل حزب جمهوری اسلامی روایت میکند و مهمترین نقطه قوتش فیلمنامه است.
قصه «ضد» لکنت ندارد و روان پیش میرود، ضرباهنگ فیلمنامه نه کند است و نه تند و از همه اینها مهمتر، فیلم در سرگرمکردن مخاطبش موفق میشود، چون به قصه اهمیت میدهد و داستانش را خوب تعریف میکند؛ یک داستان خوشریتم که اگر چه برای اهالی تاریخ تقریباً هیچ نکته تازهای ندارد، اما احتمالاً اکثر مخاطبان را درگیر ماجراهای پرپیچ و خمی میکند که میان عشق و ایدئولوژی در تلاطم است و به پایانی غافلگیرکننده ختم میشود.
«نفوذ» کلیدواژه جهان دو فیلم اول امیرعباس ربیعی است. او هم در «لباس شخصی» و هم در «ضد» عزم جدی خودش را برای تصویرکردن مختصات آدمهای نفوذی به نمایش گذاشته است.
فیلمساز جوان ما، مضمون مشخصی را برای فیلمسازی انتخاب کرده و در تبدیل این مضمون به فیلمهای داستانگو موفق است. اینکه مسئله عمیق نفوذ در فیلمدوم ربیعی به قصهای جاندار تبدیل میشود و در دل یک ماجرای عاشقانه مینشیند و بدون شعارزدگی مخاطب را با خودش همراه میکند، نشانهای امیدوارکننده به حساب میآید.
«ضد» فیلم فرمگرایی نیست، اما برای بیان محتوای مهم و تلنگر عمیقش، تکنیک را با تسلطی قابل قبول به خدمت گرفته و قبل از آنکه حرف خوب بزند، خوب حرف میزند. همین اتفاق شاید بتواند توفیقی نسبی برای فیلم در مواجهه با مخاطب به ارمغان آورد.
«ضد» ربیعی را در جایگاه یک فیلمساز خوشذوق که مسیر تبدیل قصههایی از تاریخ معاصر به فیلمهایی سرگرمکننده و خوشمضمون را خوب بلد است، تثبیت میکند. فیلم دوم ربیعی سرجمع شگفتانگیز نیست، اما از دستاوردهای فیلم اول او دفاع میکند و این کارگردان جوان را در جمع امیدوارکنندههای سینمای ایران نگه میدارد. این روزها که امیرعباس ربیعی در حال ساخت سومین اثر سینمایی خود با نام «احمد» است، تماشای «ضد» روی پرده سینما میتواند امیدهای مخاطبان به فیلم جدید او را که در جشنواره چهلودوم فیلم فجر رونمایی میشود، چندبرابر کند.